فیلم ماتریکس[1] و انیمیشن ماتریکس (انیما تریکس)، نماد غیر قابل انکاری برای اثبات ارتباط بودیسم و صهیونیسم
این سه گانه پر هیاهو را «برادران واچفسکی» کارگردانی کردند. این دو را زمانی که دو جوان کم تجربه بودند، «جوئل سیلور» تهیه کننده با سابقه یهودی- صهیونیست، از شرکت یهودی – صهیونیستی «برادران وارنر» قبلاً کشف(؟) کرده بود و تهیه کندگی فیلم «قاتلین» آنها را پذیرفت و سپس در 1999 میلادی باز آنان را برای ساخت پروژه عظیم سه قسمتی «ماتریکس» برگزید و آنان را از گم نامی و جوانی به اوج ثروت و شهرت رساند[2]؛ گرچه مهارت و تلاش پنج ساله آن دو برای کارگردانی سه گانه ماتریکس ستودنی است. فیلم ماتریکس با بودجه فراوانی که تهیه کننده و شرکت سازنده در اختیار کارگردادانانش قرار دادند و با دقت و مدیریت خوب، در جلوههای ویژه چندین سال از سایر رقیبان جلوتر بود و از لحاظی انقلابی در جلوههای ویژه محسوب می شود.[3]
این فیلم داستانِ اسارت مضاعف انسان مدرن در زنجیرهای تکنولوژی خود میباشد. داستانِ فیلم مربوط به 200 سال جلوتر از 1999، سالِ اکرانِ اولین قسمت میباشد. یعنی 2199 میلادی در آن دوران، ابر رایانة خبیث و قدرتمندی به نام «ماتریکس / ماتریس» که زمانی ساختة دست بشر و در خدمت انسان بود، بر همة زمین مسلط شده است به جز شهر صهیون (Zion)! اهالی این شهر که از دیدِ رباتهای ماتریکس در زیر زمین پنهان شدهاند، سفینههایی برای مبارزه با این شیطانِ تکنولوژیک و یارانِ آهنینش گسیل داشتهاند. یکی از آن سفینهها «نبوکو نزر / بخت النصر» میباشد که همنام پادشاه ظالم بابل میباشد که یهودیان را بنا به نقل تاریخ نگاری مسلط، آواره کرد. رئیس سفینه، مورفیوس، سیاهپوستی است که انسانهای اسیر در چنگال ماتریکس را شناسایی میکند و هر کدام را که آمادگی دارند، از بند این اهریمن آهنین میرهاند. ماتریکس جسد انسانها را در ظرفهایی وان مانند در مادهای مغذی غوطهور کرده است و با سیمها و الکترودهایی تمام انرژی بدنِ انسانها را به نفع خود مصادره میکند و با سیمهایی که به پشت سر اجسادِ بیحرکت و مردهوار متصل است به مغز آنان چنین القا میکند که زندهاند و متحرکند و پولدارند و مسلط بر تکنولوژی. در واقع زندگانی معمولی ما به توهم و پوچی و القای مجازی در این فیلم تعبیر میشود و فقط افرادی که با شهر صهیون که نماد بیت المقدسی / اورشلیم میباشد - در ارتباط باشند، به حقیقت رسیدهاند. البته رسیدن به این حقیقت با رنج و مشقت زیادی همراه است. وظیفة سفینة مورفیوس این است که ششمین منجی صهیون را در میانِ اجساد بیتحرک اسیر در دست ماتریکس بیابد و او را با تأمل و تدققش پس از رنجهای فراوان بیدار کند (بودا به معنای روشن و بیدار است) و به روشنای حقیقت برساند. مورفیوس، خوب وظیفهشناس است. او نئو / آقای اندرسون را که یک هکر کامپیوتری در فضای پوچ مجازی است مییابد و بیدارش میکند و نئو در راه نجات زایان / صهیون هرچه در توان دارد میگذارد؛ البته در ابتدا، خود باور ندارد که منجی است ولی در نهایت با کمک ترینیتی (به معنای تثلیث) که دستیار مؤنثش میباشد، به ایمان میرسد و حقیقت را با وجود خود مییابد و به هیچ و پوچ بودن جهانِ درون ماتریکس شناخت پیدا میکند (نیروانا) و در نبرد جانانهای با «اسمیت» (سر دستة محافظان ماتریکس) با فدا شدن خود، شهر مقدس صهیون را نجات میدهد و از طرفی اسمیت را هم که در واقع ویروسی کامپیوتری بود، از بین میبرد و جهانِ ماتریکسی را هم از شرِ اسمیت راحت میکند. این فیلم ترکیب عجیبی از عرفانهای مسیحی و یهودی و بودایی و آخر الزمان صهیونیستی با محوریت شهر محبوب خدا (اورشلیم که در کنار کوه صهیون است) میباشد و در جایجای خود حرفهای بسیاری برای گفتن دارد؛ امّا آنچه در این مقال برای ما مهم است پیوند بسیار شدید بودیسم و صهیونیسم در این اثرِ قابل توجه میباشد. نئو هم میتواند نمادِ مسیح بن داوود، منجی شهر صهیون باشد و هم بودای ششم که طبق عقاید بودائیان قبل از آخرین بودا در پایان جهان است در فیلم هم اشاره میشود که ششمین ناجی میباشد. به علاوه این ناجی که برای نجات شهر صهیون (که نام جنبش صهیونیسم هم از آن گرفته شده است.)[4] جان خود را هم میگذارد، اصلاً نشانی از خدا و نبوت ابراهیمی و شریعت ندارد و با تأمل و فهم حقیقت جهان که کلیدیترین آموزههای بودایی هستند، به این میرسد که جهانی که میپنداریم واقعی است جز پوچی و هیچ، چیزی نیست (مقام نیروانا). در الهیات زمینی شدة یهودی – صهیونیستی هم ناجیانی چون موسی و سلیمان و داوود (علیهم السلام) نه به دلیل خدایی بودن و نبوت الاهیشان، که به دلیلِ منجیِ قومِ یهود بودنشان، مورد تمجید قرار میگیرند[5] و اساساً الهیات یهودیت فریسی – حاخامی اکنون، الهیاتی زمینی شده بر محور قومیت و نژاد و سرزمین و تورات و تلمود میباشد و نه بر اساسِ توحید و نبوّت آسمانی.[6] به علاوه، طبق تعالیم بودا، فقط افرادی حقیقت جهان را درک میکنند که با مراقبه و ریاضت معتدل، به تمرکز درست حواس رهیابند تا بتوانند به مقام نیروانا برسند. همینطور طبق الهیات یهودیت مادهگرای امروز، فقط یهودیان قوم برگزیدة خدایند که بهشت مال آنهاست و سرزمین نیل تا فرات ملک آباء و اجدادیشان میباشد.
ماتریکس حقیقتا ابزار سینما را در اسطوره سازی پست مدرن و افسانه سرایی صهیونیستی به کار برد و با تبلیغات چند میلیونی و توزیع گسترده در شبکه های بین المللی توزیع و پخش فیلم، مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد، تبلیغات و توزیعی که به هر فیلمی در هالیوود اجازه آن را نمی دهند.
برادران واچفسکی به اعتراف خود از علاقهمندان جدی بودیسم هستند.[7] این فیلم، معناگرایی هالیوودی را بسیار خوب به نمایش میگذارد. عرفاننمایی فیلم، با به کار بردن زبان کنایی معنوی و رازآمیز دو چندان میشود: مشکلات اصلی بشر با واژههایی چون کوری، خواب، جهل، رؤیا و تاریکی و شب بیان میشوند و راه حلها از طریق واژههای بینایی، برخاستن، دانش، نور، سفیدی و روز بیان میشوند.[8]
[1] . matrix وanimatrix ؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: سینما و فلسفه، شک گرایی و صهیون(نقد محتوایی فیلم ماتریکس)،مجله معرفت،شماره 85، دی ماه 1383، ص 28-8.
[2] . گفت و گو با جوئل سیلور، مجله دنیای تصویر، شماره 125، ص 64.
[3] . ر.ک: مجله دنیای تصویر، شماره 118، ص81 و مجله دنیای تصویر، ش 125(دی ماه 1382، ص 62 و همچنین: زندگی در دنیای شبکه: نگاهی به مراحل تولید فیلم و خلق جلوه های ویزه سه گانه ماتریکس، کتاب سال ماهنامه سینمایی فیلم، ضمیمه شماره 312، بهمن 1382، ص 240.
[4] . معادل صهیون در انگلیسی Zion و صهیونیسم Zionism می باشد.
[5] . برای مثال به این فقرات عهد قدیم (تورات) مراجعه بفرمائید: سفر اول پادشاهان در جاهای متعددش از جمله باب هفتم که در باره کاخ سلیمان و خصوصیات مادراش می باشد و باب دهم که در مورد ثروت و شهرت سلیمان است و باب یازدهم که در باره دور شدن سلیمان توراتی از خداست! همچنین در بابهای آخر کتاب دوم سموئیل در باب داوود هم نوشته هایی وجود دارد.
[6] . اساساً در فقرات تحریف شده فعلی کتاب مقدس یهود خدا از اتحاد انسانها می ترسد(پیدایش، باب 11، فقره 1-9) و جسمانی است مانند بشر (خروج، باب 29) و دست و پا دارد( خروج، باب24، فقره9-11) و می خنددو گریه می کند و پشیمان می شود(اول سموئیل-فقره11-10) پیامبران خدا هم ضعیف النفس و شهوتران ( دوم سموئیل، باب 11 و پیدایش باب29 و باب 9) و بعضاً بت پرست( اول پادشاهان، باب 11،سفر خروج باب 32) و مقام پرست و زورگو نسبت به خدا(داستان کشتی گرفتن یعقوب با خدا در باب 32 سفر پیدایش) تصویر شده اند. از طرفی معاد هم کاملاً مادی و نژاد پرستانه تصویر می شود که فقط یهودیان در بهشت زمینی محفوظ می شوند.(آشنایی با ادیان بزرگ،ص111-110) تصویر معاد در تثنیه 16:8 و مراش ارمیا18:4 هم کاملاً این جهانی است. در تلمود هم رستاخیز مردگان و جاودانگی روح را به فریسیان نسبت می دهد و صریحاً می گوید صدوقیان آن را قبول نداشتند و کاملاً نژاد پرستانه و یهودمحورانه پیش می رود.ر.ک: گنجینه ای از تلمود، راب دکتر ابراهام کهن(یهودی) ترجمه از انگلیسی امیر فریدون گرگانی، ترجمه و تطبیق با متون عبری: یهوشوع نتن الی، به اهتمام امیر حسین صدر ی پور، زیر نظر یهوداحی، نشر اساطیر، چاپ اول، 1382، تهران،ص 362، بخش رستاخیز مردگان. درباره نزاد پرستی یهودیان و صهیونیست ها و وعده سرزمین موعود هم مراجعه کنید به:« تاریخ یک ارتداد( اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل)»، پرفسور روژه گارودی، ترجمه حمید رضا آژیر و حمید رضا شیخی، نشر گوهرشاد، چاپ اول، 1377، تهران. در فرازهای متعدد این کتاب که این دو اسطوره را مستنداً نقد و بررسی کرده است.
[7] . ماتریکسولوژی پارانویایی، جاناتان رامنی درباره ماتریکس، مجله دنیای تصویر، شماره 118،ص 76. همچنین: انجیل به روایت بندگی، باش بیورک، ترجمه مهدی فروتن، مجله نقد سینما(حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی) دوره تازه، شماره8،ص 33.
[8] . در این قسمت استفاده زیادی از این منبع برده ام: « برخیزید! عرفان و بودیسم در فیلم سینمایی ماتریکس»، فرانسیس فلانری و دیلی و راشل واگند، ترجمه مسعود بخشی، مجله سوره، شماره14 در آدرس اینترنتی: www.rahpouyan.com/article/showart.asp?sid=688&aid=1387
بقیه این مقاله را در پست بعدی بخوانید....